روزگار زار

روزگار زار

سکوت میکنم ...به احترام آن همه حرفی که در دلم مرد
روزگار زار

روزگار زار

سکوت میکنم ...به احترام آن همه حرفی که در دلم مرد

مهدی اخوان ثالث

تو چه دانی که پسِ هر نگهِ ساده ی من...

چه جنونی

چه نیازی،

چه غمی ست؟


"مهدی اخوان ثالث"~


سروده های بیشتردرادامه مطلب

 

 



زنده یاد مهدی اخوان ثالث
قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟

 

از کجا وز که خبر آوردی ؟

خوش خبر باشی ، اما ،‌اما 

گرد بام و در من 

بی ثمر می گردی 

انتظار خبری نیست مرا 

نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری

برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس 

برو آنجا که تو را منتظرند 

قاصدک 

در دل من همه کورند و کرند 

دست بردار ازین در وطن خویش غریب 

قاصد تجربه های همه تلخ 

با دلم می گوید 

که دروغی تو ، دروغ 

که فریبی تو. ، فریب 

قاصدک ! هان ، ولی ... آخر ... ای وای 

راستی آیا رفتی با باد ؟

با توام ، آی! کجا رفتی ؟ آی 

راستی آیا جایی خبری هست هنوز ؟

مانده خاکستر گرمی ، جایی ؟

در اجاقی طمع شعله نمی بندم خردک شرری هست هنوز ؟

قاصدک 

ابرهای همه عالم شب و روز 

در دلم می گریند

نظرات 1 + ارسال نظر
م پنج‌شنبه 1 آبان 1393 ساعت 10:30

فاصله سزای ما نیست

این جدایی حق ما نیست

من عشقت رو به همه دنیا نمی دم

حتی یادت رو به کوه و دریا نمی دم

خاطرات تو را توی دلم حک می کنم

توی تنهایی هام فقط به تو فکر می کنم

بی تو شبم سحر نمیشه

می میرم بی تو

می میرم بی تو

می میرم بی تو

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.